امام خمینی (ره)

فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران:

انقراض سلسله قاجاریه و روی کار آمدن رضاخان پهلوی، شرایط زمانی و مکانی برای تشکیلات بهائیت در ایران، بهترین موقعیت را پدید آورد تا تلاش برای تسلط کامل بر نهاد‌های نظامی، سیاسی فرهنگی، اقتصادی، آغاز شود. تربیت شاه آینده ایران، که پس از رضاشاه بر تخت سلطنت می‌نشست، یکی از اقدامات اساسی بود که با تعیین اسدالله صنیعی به عنوان آجودان مخصوص ولیعهد، در کنار او عملی شد و دوران طلائی شکوفایی و توسعه تشکیلات بهائیت با حضور رضاخان بر اریکه قدرت، شروع گردید.

بهائیان که بنا بر مقررات تشکیلاتی، پنهان‌کاری را سرلوحه فعالیت‌ها و تبلیغات خود قرار داده بودند و دستور اکید بر رعایت آن داشتند، در این موقعیت، تبلیغات خود را علنی کردند و به فعالیت آشکار پرداختند.

مواضع امام خمینی (ره)

امام خمینی (ره)، که از دوران کودکی، مبارزه با ظلم و ستمِ حاکمان محلی را تجربه کرده و با ورود به حوزه‌ی علمیه قم، با نگاهی نافذ و عمیق به بررسی مسائل پرداخته بود، از نفوذ بهائیت در شریان‌های مختلف کشور، خصوصاً در دوران رضاخان، آگاهی کامل داشت. ایشان، فرصت پیش آمده در سال ۱۳۲۰ ش، که منجر به عزل و تبعید رضاخان شد را بسیار غنیمت می‌دانست، از این‌رو در اعلامیه‌ای به تاریخ ۱۱ جمادی الاول ۱۳۶۳ با استناد به آیه مبارکه: «قل انّما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی»، همگان را دعوت به قیام برای خدا کرد و در این اعلامیه، انسجام تشکیلاتی بهائیت را به رخ مسلمانان کشید: «…خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشور‌های اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع مشخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از ده‌ها میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتی شهوت‌پرست پشت میزنشین شدند. قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بی‌سواد را بر یک گروه چندین میلیونی چیره می‌کند که حرث و نسل آن‌ها را دستخوش شهوت خود کند… امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه‌گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آئین و شرف شما دستخوش اغراض باطله خود کنند… خوب است دینداری را دست کم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر از آن‌ها در دیه زندگی کند، از مراکز حساس آن‌ها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدّی به او شود، برای او قیام کنند. شما‌ها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره‌سران بی‌دین از جای برخاستند و در هر گوشه زمزمه بی‌دینی را آغاز کردند، به همین زودی بر شما تفرقه‌زده‌ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت‌تر شود… سید روح‌‎الله خمینی»

امام خمینی (ره)، پس از رحلت آیت الله بروجردی (ره) در سال ۱۳۴۰شمسی، به افشاگری علیه دسیسه های مشترک بهائیت و رژیم پهلوی با حمایت دولت های استعماری پرداخت.

حضرت امام، نه تنها بعد از رحلت آیت الله بروجردی(ره)، بلکه در زمان حیات ایشان هم نقش بازوی ایشان را در مبارزه با فتنه بهائیت عهده دار بود و گاهی نیز به نمایندگی از آیت الله بروجردی (ره) پیش شاه می رفت؛ تا جایی که معروف شده بود آیت الله خمینی، وزیر خارجه آیت الله بروجردی (ره) است. (خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، لاجوردی، حبیب، ۱۳۸۰: ۵۶ و ۵۷.)

امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۱، فرقه ضاله بهائیت را یک حزب سیاسی خواندند. (سایه روشن بهائیت (جلد بیست و پنجم نیمه پنهان)، بی نا، ۱۳۸۷: ۱۳۶.)

درحقیقت، مبارزات حضرت امام پس از تصویب قانون انجمن های ایالتی و ولایتی که موانع حضور بهائیان در همه پست ها را برمی چید به اوج خود رسید؛  (نهضت امام خمینی، روحانی، سیدحمید، ۱۳۶۴: ۱۷۴.) زیرا در این قانون، سه قید مردبودن، مسلمان بودن و تنها سوگندخوردن به قرآن لغو می­شد که همه این­ها خواسته بهائیان بود.

بعد از این جریان بود که ایشان به ملت ایران، خطر بهائیت را گوشزد کرده و چنین هشدار دادند: «اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می­کنم. قرآن کریم و اسلام در خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد در معرض قبضه صهیونیست­هاست که در ایران به شکل حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود، قبضه می­کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شئون ساقط می کنند». (صحیفه نور، امام خمینی، ۱۳۷۰: ۱/ 56.)

همچنین، امام به درج تساوی حقوق زن و مرد در تقویم که رأی عبدالبهاء بوده و برگرفته از تفکرات اومانیسمی غربی است به شدت اعتراض می کند. (همان: ۲۴۷.)

ایشان در سال ۴۲، طی پیامی خطاب به علمای یزد فرمودند: «بسیاری از پست های حساس به دست این فرقه (بهائیت) است که حقیقتا عمال اسرائیل هستند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است». (سایه شوم، رئوفی، مهناز، ۱۳۸۷: ۱۷۶ و ۱۷۷.)

امام خمینی (ره) به خوبی به خیانت های بهائی ها درکشور و ارتباط آنان با اسرائیل آگاه بود، ایشان درسال ۱۳۴۳ در دیدار دانشجویان دانشگاه تهران با وی در قم، فرمودند: «هدف را باید درنظر داشت، هدف، اسلام است، استقلال مملکت است، طرد عمال اسرائیل [بهائیان] است، الان تمام اقتصاد مملکت دردست اسرائیل است، عمال اسرائیل [بهائیان] اقتصاد ایران را قبضه نموده اند. اکثر کارخانجات دردست آنان اداره می شود، تلویزیون، ارج، پپسیکولا،… باید صف ها را فشرده کنید، این­ها عمال استعمارهستند، باید ریشه استعمار را کند». (تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، جلال الدین، ۱۳۶۱: ۴۰.)

حضرت امام خمینی (ره) همواره وضعیت فعالیت بهائیان و حمایت دربار از آن­ها را رصد کرده و به اقدامات لازم می پرداختند. ایشان پس از اینکه متوجه شدند رژیم پهلوی برای مسافرت سران بهائیت به منظور شرکت در انتخابات بیت العدل در لندن، امکاناتی درنظر گرفته است، به شدت به این امر اعتراض و در دفعات متعدد، این امر را گوشزد کردند. (صحیفه نور، امام خمینی، ۱۳۷۰: ۱/ ۲۲۷.)

حضرت امام خمینی (ره) به همخوانی برخی اصول رژیم شاهنشاهی با تفکرات بهائیت معتقد بوده و می فرمودند: «برخی از اصول آن، نظیر تساوی مطلق حقوق زن و مرد، نشئت گرفته از رأی عباس افندی است». (صحیفه نور، امام خمینی، ۱۳۷۰: ۱/ ۵۶.)

از اینجاست که در جریان قیام ۱۵ خرداد، منازل و دکان های متعلق به بهائیان مورد حمله مردم قرار گرفت. (بهائیت در ایران، زاهد زاهدانی، سیدسعید، ۱۳۸۴: ۲۴۶.)

شدیدترین موضع گیری امام را آنجا می بینم که ایشان، سکوت مردم، علما و حوزه های علمیه را سکوتی مرگبار می­داند و آنها را تحریص به موضع­گیری می­کند: «وای بر این علمای ساکت، وای بر این نجف ساکت، این مشهد ساکت، این سکوت مرگبار، اسباب این می شود که زیر چکمه اسرائیل به دست همین بهائی ها؛ این مملکت، این نوامیس ما، پایمال بشود…». (صحیفه نور، امام خمینی، ۱۳۷۰: ۱ / ۲۱۲.)

بهائیت و صهیونیسم

مبارزە امام خمینی (ره) علیه بهائیان، علاوه بر تکمیل اقدامات آیت الله بروجردی (ره)، واجد چند نکته مهم بود:

نخست؛ آنکه از این طریق به خوبی عزت و کرامت حوزە علمیه قم و مراجع تقلید، پاس داشته شد و نقشه حکومت پهلوی در انتقال مرجعیت از قم به نجف نقش بر آب شد.

دوم؛ آنکه امام، تصریح و تأکید داشتند که بهائیت یک حزب و درواقع دست نشانده ای، بیش نیست و طرف حساب مردم ایران را آمریکا و اسرائیل اعلام کردند که این بزرگ ترین ضربه بر پیکرە حکومت و بهائیت بود.

سوم؛ اینکه امام به خوبی مردم را در ستیز با بهائیان به صحنه آوردند که نمونه آن، قیام مردمی ۱۵ خرداد بود و خود نیز تمام سختی­های این مبارزه را از دستگیری تا تبعیدهای متعدد و طولانی پذیرفتند که مجموعه این حرکت­ها در بهمن ۱۳۵۷ با پیروزی انقلاب اسلامی به ریشه کنی اساسی بهائیان منتهی شد.

با تشکر از گرد آورنده مطلب «س. نجفی»